محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ جواد اردکانی از کارگردانهای مشهدی سینما و تلویزیون ایران است که بخش مهمی از آثار خود را با اولویت محتوا ساخته و حتی گاهی به سفارشی ساز بودن متهم شده است. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مشهد وارد کار تئاتر شد و از سال ۱۳۶۴ کار فیلم سازی را با چند فیلم ۱۶ میلی متری کوتاه آغاز کرد. این هنرمند سپس مشغول ساخت تولیدات سینمایی و تلویزیونی شد که بیشتر این آثار به موضوعات مهم روز اختصاص داشت.
او در سینما، سه فیلم برای رده سنی کودک و نوجوان ساخت و دو اثر را هم در حوزه دفاع مقدس کارگردانی کرد. در آثار تلویزیونی نیز موضوعات مختلف را دست مایه کار خود قرار داده که مهمترین آنها «نوشدارو» بوده است. او با آخرین فیلمش، «بانک زده ها»، وارد مسیر کاملا متفاوتی در فیلم سازی خود شده و اثری عامه پسند و متعلق به سینمای بدنه را روانه پرده نقرهای سینما کرده است. به مناسبت اکران «بانک زده ها»، با این فیلم ساز شهرمان درباره کارنامه هنری او و شرایط فیلم سازی در تهران و مشهد گفتگو کرده ایم که در ادامه میخوانید.
به عنوان فیلم سازی که در همه مدیوم ها- اعم از روزنامه، تلویزیون، تئاتر و سینما- فعالیت کرده است، وضعیت پیوند و همکاری متقابل این مدیومها را چطور ارزیابی میکنید؟ تقابل وجود دارد یا تعامل؟
همان طور که اشاره کردید، من در عرصههای مختلفی ازجمله روزنامه نگاری و رسانه، سینما، تلویزیون، تئاتر و حتی در مقطعی رادیو فعالیت میکنم.
به نظرم اینها ضمن اینکه هرکدامشان حوزه مستقلی با مشخصات ویژه خودشان دارند، کاملا به هم مرتبط هستند و میتوانند هم افزایی داشته باشند؛ به این شرط که فعالان هر حوزه، در چارچوبهای حرفهای و با رعایت اصول اخلاقی، کار کنند؛ مثلا زمانی که من در مشهد و در روزنامه قدس کار روزنامه نگاری میکردم و مسئولیتی داشتم، به یاد نمیآورم که هیچ کدام از منتقدان، نویسندگان و گزارشگران ما در صفحات ادبی و هنری، مطلبی را بدون توجه به تعهد کاری نوشته باشند.
شاید هم بتوانیم بگوییم شرایط آن سالها ایجاب میکرد کسی به دلیل باندبازی، پول، هدایای گوناگون و... نقد سفارشی ننویسد و اساسا نقد، عنصری بسیار موثر محسوب میشد. ما در مشهد به دنبال آن بودیم که کار هر هنرمندی از شهرمان را که اثری تولید میکرد و موفقیتی به دست میآورد، پوشش بدهیم و گزارشها و نقدهای آثار سینمایی و تلویزیونی را به مردم عرضه کنیم. متاسفانه آن فضا امروز تا حدی تغییر کرده و بی توجهی به اخلاق حرفه ای، نه تنها در حوزه روزنامه نگاری، بلکه حتی در تئاتر و سینما، به هم افزایی آسیب جدی وارد کرده است، به طوری که عناصر مختلف فرهنگ و رسانه چندان تکمیل کننده هم نیستند.
شما بهتر میدانید که امروز مناسبات باندی با قدرت پول و فشارهای گاه خارج از حوزه هنر، روابطی را شکل میدهند که اصلا خوب نیست و کمکی به پیشبرد فرهنگ نمیکند. مشهد همیشه سرشار از استعدادهای درخشان بوده و همواره این ظرفیت را داشته است که اگر افراد شایستهای بر فضای فرهنگی این شهر و خراسان مدیریت کنند، از این استعدادها به نحوی بهره گرفته میشود که آثار درخشانی تولید و به عرصه فرهنگ و نمایش اضافه میشود. درمورد کارآمدی مدیریت فرهنگی کنونی مشهد نمیتوانم قضاوت کنم، اما در سالهایی که ما کار میکردیم، یکی از مشکلات بزرگ مشهد و خراسان، این بود که کمتر پیش میآمد مدیران فرهنگی واقعا «فرهنگی» و سرجای خودشان باشند. امیدوارم الان اوضاع بهتر شده باشد.
شما برای نرفتن از مشهد خیلی مقاومت کردید و مدتها در رفت وآمد بودید، اما بالاخره کار در پایتخت را ترجیح دادید؟
مهاجرت برخلاف میلم بود و هرگز دلم نمیخواست از مشهد بروم، اما از یک طرف بخش مهم ظرفیتها و امکانات در تهران متمرکز است و از طرف دیگر، متاسفانه روحیهای در مشهد حاکم است که باعث میشود برای مشهدیها کار کردن در مشهد بسیار سختتر شود. درواقع، شما اگر مشهدی نباشید، راحتتر میتوانید در این شهر کار کنید. وقتی مدیران حمایتتان نمیکنند و حتی فضایی صاف و سالم، توام با همکاری و نشاط، درمیان همکاران خودتان وجود ندارد و از طرف دیگر، عرصه وسیع کار در تهران یا هرجای دیگری پیش روی شماست که میتوانید کار خودتان را فارغ از چنین مشکلاتی انجام بدهید، ناچارید که تن به مهاجرت بدهید و در فضای جدیدی به ادامه کار خود مشغول شوید.
آیا تولید فیلمهای دفاع مقدسی توسط جواد اردکانی را باید پایان یافته قلمداد کنیم؟
اگر منظورتان آثاری همچون «به کبودی یاس» و «شور شیرین» است، من تا زمانی که زنده هستم و توان کار کردن دارم، هر وقت شرایطی برای کار کردن درباره شهدا فراهم شود، با اشتیاق و افتخار این کار را انجام خواهم داد. اما الان شرایطش واقعا وجود ندارد و دعا میکنم بازهم بتوانم برای شهدا کار کنم. به نظرم درست نیست که این راه را، صرفا براساس ساخته شدن فیلم «بانک زده ها»، پایان یافته تلقی کنیم.
چطور شد فیلم سازی که آثار ارزشی میساخت، به یک کار عامه پسند در سینما روی آورد؟
درمورد «بانک زده ها» من ترجیح میدهم بعد از اینکه فیلم دیده شد، وارد صحبت شوم. معتقدم ساخت فیلم عامه پسند هیچ منافاتی با ارزشها ندارد و به نظرم، ما به فراخور شرایط زمانی و نیاز مردم باید چیزی را انتخاب کنیم که بیشتر جواب میدهد.
ازطرف دیگر، سال به سال، ساختن فیلمهای ارزشی، سخت و سختتر میشود. کارهای دفاع مقدس به ندرت ساخته میشوند، آن هم با سرمایه گذاری بخش دولتی. بخشهای دولتی، چه نهادهای انقلابی و چه وزارتخانه ها، الان به شکل بسیار محدودی وارد این حوزه میشوند و کار خیلی سخت شده است. بسیاری از فیلم سازان دفاع مقدس که بر باقی ماندن در این راه اصرار میورزند و چهرههای موفقی هم بوده اند، سال هاست که کاری انجام نداده اند. بهتر است ساختن کار عامه پسند را دربرابر ارزشها قرار ندهیم و البته فیلمی که خارج از موازین اخلاقی و چارچوبهای لازم الاجرای همه ما باشد، مورد سوال است، حتی اگر فیلم دفاع مقدس باشد.
کارگردانی که به استفاده از بازیگران و عوامل مشهدی معروف بود، چرا حالا تقریبا از بازیگران غیربومی استفاده کرده است؟
استفاده از بازیگران مشهدی یا غیرمشهدی کاملا به نیاز قصه برمی گردد. من مدت ها، هر فیلم نامهای را که مینوشتم، به شکلی به مشهد ربطش میدادم تا دست کم بخشی از آن در مشهد ساخته شود یا شخصیتهایی را طراحی میکردم که مشهدی باشند و بتوانیم از بازیگران این شهر برای ایفای این نقشها استفاده کنیم. اما برخی قصهها هستند که اساسا این امکان را ندارند و درست نیست که من به دلیل علاقه شخصی خودم به مشهد، قصه را درگیر این موضوع کنم. تولید فیلمی مثل «بانک زده ها» که با نگاه گیشهای ساخته شده است، آن هم در تهران، ممکن است بیشتر از همه، فیلم سازان جوان مشهدی را از ادامه کار در این شهر ناامید کند.
واقعا نمیدانم. نمیشود حدس بزنیم که اگر «بانک زده ها» در مشهد تولید میشد، اتفاق خوبی رخ میداد یا نه. اما اگر قرار باشد من و دیگر دوستان مشهدی که در تهران کار فیلم سازی انجام میدهند، پروژه هایمان را برای اجرا به مشهد بیاوریم، این کار نیازمند حداقل دو چیز است؛ اول اینکه در مشهد هم، درست مثل تهران، بخش خصوصی کنار ما باشد، سرمایه بگذارد و امکان ساختن این فیلمها را فراهم کند. ظرفیت اقتصادی بزرگی که در مشهد وجود دارد، میتواند در حوزه فیلم سازی فعال شود تا زمینههای تولید فیلم توسط بخش خصوصی فراهم شود.
ازسوی دیگر، مدیران استانی و مدیران فرهنگی استان هم باید ذرهای به کار گروههایی که به مشهد میآیند، علاقه نشان بدهند. متاسفانه در مشهد نه به لحاظ اقتصادی بستر مناسبی وجود دارد نه حتی در این سالها مدیران چراغ سبزی نشان داده اند. من خبر دارم فیلم سازان مشهدی که در تهران کار میکنند، همگی دوست دارند اگر زمینه مناسبی فراهم شود، همان کار را در مشهد انجام بدهند. میدانید که الان فیلم سازی بسیار گران شده است و ساخت فیلم ریسک زیادی دارد، بنابراین باید به سرمایه گذاران حق بدهیم که تا دلیل کافی ندارند، هزینههای تولیدشان را با بردن پروژه به جایی که سهمی در تامین هزینههای آن برعهده نمیگیرد، افزایش ندهند.
در فضای امروز سینمای ایران، جای چه نوع فیلمهایی را خالی میدانید؟
امروز فیلمهایی تولید میشود که افراد بسیار کمی در سالنهای سینما آنها را میبینند و حتی فیلمهای پرفروش ما اگر به یک میلیون بیننده برسند، میتوان گفت که روزگار خوشی دارند. فیلمهای متوسط و زیرمتوسط به نحوی هستند که گاهی ۳۰۰ هزار نفر هم آنها را نمیبینند. به نظر من، قبل از اینکه بگوییم جای چه فیلمی خالی است، باید به این موضوع اشاره کنیم که جای چه تماشاگرانی در سینمای ما خالی است.
با این توضیح، سوالم را اصلاح میکنم: کدام اقشار مردم باید به جرگه مخاطبان سینما بپیوندند؟
مسیر فیلم سازی را ذائقه حاکم بر سینمای کشور تعیین میکند؛ مثلا فیلمهای بسیار خوبی مثل «بدون قرار قبلی» ساخته میشود، اما با وجود تبلیغات گسترده و حمایتهای ویژه، کسی آنها را نمیبیند. یک دلیلش این است که وقتی مردم و مسئولین فیلم خوبی ساخته میشود، از آن تقدیر نمیکنند.
این موضوع باعث میشود ما روزبه روز یک قشر از مخاطبان سینما را از دست بدهیم و کسانی باقی بمانند که فقط برای سرگرمی به سینما میروند؛ البته این ذائقه کاملا محترم است و باید برایش فیلمهایی ساخته شود. من هیچ ایرادی در این نمیبینم که گروهی از مردم که از فشارهای روزمره زندگی خسته شده اند، دلشان بخواهد در سینما، با تماشای یک ملودرام شاد یا عاشقانه، بخندند و سرگرم شوند.
مشکل، اما این است که سلایق دیگر غایب هستند. فرهیختگان کشور، اهل دانشگاه و کسانی که به لحاظ مذهبی به دنبال آثار ویژه هستند، معمولا به سینما نمیآیند و اگر هم آثاری برای این گروهها ساخته شود، طبیعتا شکست میخورد و ادامه پیدا نمیکند، مگر معدود فیلمهایی که با حمایت بخش دولتی ساخته میشوند و نمیتوانند جریان سازی کنند؛ بنابراین من راه حل مشکل سینما را در عرضه نمیبینم، بلکه در تقاضا میبینم. مطالبه اقشار مذهبی و انقلابی میتواند باعث تولید فیلمهای ارزشمند شود. به فیلمهایی مثل «موقعیت مهدی» استناد نکنید. اینها استثنا هستند و رفتاری که با آنها میشود، غیرعادی است.
همین فیلم اگر قرار بود حتی ۱۰ درصد هزینه تبلیغات تلویزیونی را پرداخت کند، مبلغی را باید هزینه میکرد که ده هابرابر این فروشش هم نمیتوانست جوابگوی آن باشد. ما باید یک فضای عادلانه برای نمایش همه آثار ایجاد کنیم تا حداقل امنیت برای سرمایه گذاری در سینما ایجاد شود. این روزها، روزهای سختی برای سینمای ایران است که امیدوارم به زودی پایان یابد.
برنامه تصویری شما در آینده چیست؟
پروژه بعدی من، سریالی به نام «نجیبه» است که کار تحقیق و نگارش آن در دو سال گذشته، برای معاونت برون مرزی سیما، انجام شده است. ما آماده شروع پیش تولید این سریال بودیم که با تغییر مدیر سازمان، وقفهای ایجاد شد و فعلا دوسه ماهی است که بلاتکلیفیم. امیدوارم به زودی بتوانیم پیش تولید و تولید این کار را آغاز کنیم.